گزارش «یک برنامه سازگاری ملی برای کمیابی آب در ایران» نوشته پاول محسن مسگران و پویا آزادی توسط پروژه ایران ۲۰۴۰ دانشگاه استنفورد (Stanford Iran 2040 Project) در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. ترجمه و انتشار این گزارش به معنای تائید محتوا و مضمون تمام مباحث آن از سوی مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری نیست و صرفاً با هدف اطلاع یابی مدیرانی که در معرض مسائل و تصمیمگیری های راهبردی هستند، ترجمه و منتشر میشود. اهم مطالب این گزارش به شرح زیر است:
بحران آب ایران در حال ورود به پارادایم جدیدی است که اثرات آن در زندگی روزمره میلیون ها نفر نمایان میگردد. امروزه، میانگین سالانه مصرف آب در ایران حدود ۹۶ میلیارد متر مکعب برآورد شده است، رقمی که ۸ درصد بیشتر از کل منابع آبی تجدیدپذیر این کشور (۸۹ میلیارد متر مکعب) و حدود ۸۰ درصد بیشتر از سطح آستانۀ کمبود آب در ایران (حدود ۵۳ میلیارد متر مکعب) است. راهکارهای عملی که احتمالاً میتوانند به ایران در حل این بحران آبی کمک کنند را می توان در گروه هایی دسته بندی نمود که از این قرار هستند:
- بهبود بهرهوری آب (به عنوان نمونه، نوینسازی آبیاری، گسترش گلخانهها، و بهینهسازی الگوی کشت)
- توقف انتخابی برخی فعالیتهای آببر.
در اینجا با توجه به عدم توازن بین عرضه و تقاضای پایدار آب، استدلال می شود که کاهش احتمالی در مصرف آب از طریق راهکارهای با هدف گذاری بهرهوری، برای تغییرات این محاسبات در ایران کافی نخواهد بود. گرچه سیستم های آبیاری نوین میتواند کمک شایانی به صرفه جویی آب در سطح مزرعه بنماید، اما اثربخشی کلی آنها در کاهش مصرف آب در سطح حوضۀ آبریز، زیاد نیست. علاوه بر این، کمتر از نیمی از زمین های آبی در ایران (یعنی یک چهارم کل زمین های زراعی) برای چنین تحولی مناسب هستند.
بنابراین، میزان صرفه جویی آب از طریق نوین سازی سیستم های آبیاری در ایران (حدود ۷ میلیارد متر مکعب) در مقایسه با مقدار بسیار زیاد آبی که باید برای کاهشِ تأثیراتِ بحرانِ پیشِ رو صرفه جویی شود (حدود ۴۴ میلیارد متر مکعب)، بسیار اندک خواهد بود. سپس نشان داده میشود که هزینه های سالانه سازگاری با کمیابی آب در ایران از طریق کاهش در زراعت، حدود ۲۵ میلیارد دلار یا ۵/۵ درصد تولید ناخالص داخلی پیش بینیشده برای آینده است. بر مبنای تحلیل ارائه شده در این مقاله، نگارندگان گزارش موارد زیر را پیشنهاد میکنند:
تولید کشاورزی باید به طور قابل توجهی کاهش یابد. حتی با وجود کاهش عامدانه در کشاورزی و زراعت، این احتمال وجود دارد که کمبود آب و فرسایش خاک منجر به کاهش ناخواسته و خارج از کنترلِ تولید بخش کشاورزی در بلندمدت گردد. برای جبران کاهش در مواد غذایی داخلی، ایران ناگزیر خواهد بود ۳۰۰ دلار دیگر به ازای هر نفر در هر سال مواد غذایی وارد کند؛ سیاستگذاران باید از تمجید از خودکفایی غذایی دست بردارند، که با توجه به محدودیت منابع طبیعی و دسترسی به فناوری در ایران، این کار تنها باری بر دوش محیط زیست و نسل های آینده خواهد گذاشت.
در عوض، تمرکز باید بر تضمین امنیت غذایی ملت بدون توجه به محل تأمین آن باشد. علاوه بر این، سیاست های جمعیتی موافق رشد جمعیت که به دنبال افزایش نرخ باروری (که در حال حاضر نزدیک به سطح جایگزینی است) هستند باید متوقف شوند؛ کارشناسان باید تلاش های خود را معطوف به ایجاد یک چارچوب اثربخش حاکمیت آب بدارند که وضعیت فضایی دسترسی به آب و مجموعه ای از قواعد اقتصادی و عادلانه برای توزیع آب در میان ذینفعان مختلف را شامل شود.
متخصصان همچنین باید به وضوح و به درستی، حقایق را برای مردم و سیاست گذاران تشریح نموده و از اظهارات پوپولیستی (مانند اینکه هم نجات کشاورزی و هم صرفهجویی آب، ممکن است) یا مطالب بی محتوا (مانند «بحران آب» در برابر «ورشکستگی آبی) خودداری نمایند.
دریافت فایل کامل پروژه ایران ۲۰۴۰ |